آنها به راهشان ادامه دادند تا به چشمه ای رسیدند و تصمیم گرفتند حمام کنند . ناگهان دوست سیلی خورده به حال غرق شدن افتاد. اما دوستش او را نجات داد. او بر روی سنگ نوشت:"امروز بهترین دوستم زندگیم را نجات داد" . دوستی که او را سیلی زده و نجات داده بود پرسید:"چرا وقتی سیلی ات زدم ،بر روی شن و حالا بر روی سنگ نوشتی ؟" دوستش پاسخ داد : وقتی دوستی تو را ناراحت می کند باید آن را بر روی شن بنویسی تا بادهای بخشش آن را پاک کند. ولی وقتی به تو خوبی می کند باید آن را روی سنگ حک کنی تا هیچ بادی آن را پاک نکند
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |